خلاصه کتاب شکار کن یا شکار شو ( نویسنده لس براون )

کتاب شکار کن یا شکار شو اثر لس براون، یک راهنمای قدرتمند و الهام بخش برای غلبه بر ترس ها، کشف پتانسیل های درونی و تبدیل رویاها به واقعیت است. این کتاب به شما نشان می دهد که چطور می توانید زمام زندگی تان را به دست بگیرید و به جای اینکه طعمه تردیدها و موانع شوید، به یک شکارچی ماهر برای رسیدن به اهدافتان تبدیل شوید. لس براون با زبان صمیمی و پرشور خودش، به شما یاد می دهد که انتخاب نهایی همیشه با شماست: یا شکارچی رویاهایتان می شوید، یا اجازه می دهید ترس ها و تردیدها شما را شکار کنند. اگر دنبال این هستید که زندگی تان را از این رو به آن رو کنید و به نسخه بهتری از خودتان تبدیل شوید، این کتاب می تواند چراغ راهتان باشد.

اغلب وقت ها زندگی ما پر از چالش های کوچک و بزرگه. از ترس شکست توی یه پروژه کاری مهم گرفته تا واهمه از شروع یه کسب وکار جدید یا حتی صحبت کردن جلوی جمع؛ همه این ها می تونن مثل یه سد محکم جلوی پیشرفتمون رو بگیرن. انگار یه صدای کوچیک توی ذهنمون مدام نجوا می کنه که نمی تونی، ممکنه شکست بخوری، اصلاً ارزشش رو نداره. این صداها، همون ترس هایی هستن که لس براون بهشون اشاره می کنه. اون معتقده که ما هر روز با یه انتخاب روبرو هستیم: یا بریم دنبال آرزوهامون و موانع رو کنار بزنیم، یا بی خیال رویاهامون بشیم و بذاریم ترس ها ما رو کنترل کنن.

لس براون، یکی از بزرگ ترین سخنران های انگیزشی دنیا، توی کتاب شکار کن یا شکار شو، این مفهوم رو خیلی خوب باز می کنه و به ما نشون می ده که چطور می تونیم از این دو راهی سرنوشت ساز، راه شکارچی رو انتخاب کنیم. اون با مثال ها و داستان های واقعی، به ما کمک می کنه تا نه تنها ترس هامون رو بشناسیم، بلکه یاد بگیریم چطور باهاشون روبرو بشیم و قدرتی رو که درونمون داریم، پیدا کنیم. این کتاب فقط یه مجموعه از حرفای انگیزشی نیست، یه نقشه راهه برای اینکه بتونیم قدم به قدم به سمت زندگی ایده آل خودمون حرکت کنیم. اگه حس می کنید جایی گیر افتادید و نیاز به یه تلنگر جدی برای شروع یه مسیر جدید دارید، این خلاصه می تونه حسابی بهتون کمک کنه.

لس براون کیست؟ از فقر تا قله های سخنرانی انگیزشی

قبل از اینکه بریم سراغ جزئیات کتاب، بیایید یه نگاهی بندازیم به زندگی خود لس براون. این مرد واقعاً از هیچ به همه چیز رسید و تجربه های شخصی اش، به حرف هاش یه وزن و اعتبار خاصی می ده. لس براون در ۱۷ فوریه ۱۹۴۵ توی میامی، فلوریدا به دنیا اومد و داستان زندگی اش خودش یه کتاب دیگه است. اون و برادر دوقلوش، ماروین، وقتی فقط شش هفته داشتن، توسط یه مادر تنها به نام مامی براون به فرزندخواندگی پذیرفته شدن. زندگی توی فقر و محله های پایین شهر میامی، برای لس براون خیلی سخت بود. توی مدرسه، تشخیص دادن که کند ذهن هست و توی کلاس های مخصوص دانش آموزان با نیازهای ویژه قرار گرفت. این برچسب ها و حرفای ناامیدکننده، خیلی می تونستن یه آدم رو از پا بندازن، اما لس براون اجازه نداد که این داستان، کل زندگی اش رو تعریف کنه.

با وجود همه این موانع، لس براون یه جرقه امید توی دلش داشت. اون همیشه رویای بزرگ شدن و تأثیر گذاشتن روی زندگی مردم رو داشت. از دوران نوجوانی شروع به کار کردن توی مشاغل مختلف کرد، از کارگر ساده توی شهرداری تا کمک توی رادیو. همین کار توی رادیو بود که جرقه اصلی رو توی ذهنش زد. اون از همونجا شروع به تمرین سخنرانی و توسعه مهارت های ارتباطی اش کرد. کسی که توی مدرسه بهش می گفتن کند ذهنه، تبدیل شد به یکی از سخنران های کاریزماتیک و تأثیرگذار جهان.

لس براون نه تنها به عنوان سخنران انگیزشی شناخته شد، بلکه توی سیاست هم فعال بود و شش سال نماینده مجلس ایالت اوهایو شد. اون حتی مجری یه برنامه تلویزیونی به نام خودش بود و نویسنده چندین کتاب پرفروش. این پیشینه پر فراز و نشیب و پر از موفقیت های بزرگ، نشون می ده که وقتی لس براون از غلبه بر ترس ها و رسیدن به رویاها حرف می زنه، از تجربه شخصی خودش حرف می زنه، نه صرفاً تئوری. همین باعث میشه پیام هاش عمیق تر و قابل باورتر باشه و به ما انگیزه می ده که باور کنیم ما هم می تونیم مسیر خودمون رو بسازیم، هر چقدر هم شروعش سخت باشه.

پیام اصلی شکار کن یا شکار شو: انتخاب زندگی تان

حالا که لس براون رو بهتر شناختیم، وقتشه که بریم سراغ حرف اصلی کتاب شکار کن یا شکار شو. فلسفه این کتاب، خیلی ساده و در عین حال عمیقه: توی زندگی، هر لحظه در حال انتخاب هستیم. انتخابی بین اینکه کنترل زندگی مون رو به دست بگیریم و به دنبال اهدافمون بریم (شکارچی)، یا اجازه بدیم ترس ها، شک ها و شرایط بیرونی ما رو کنترل کنن (شکار).

فکرشو بکنید، یه جنگل بزرگ رو در نظر بگیرید. توی این جنگل، یه سری حیوون ها شکارچی هستن، می دونن چی می خوان، میرن دنبالش و به دستش میارن. یه سری دیگه هم شکار هستن، همیشه توی ترس و اضطراب زندگی می کنن، منتظرن تا یه اتفاقی براشون بیفته و معمولاً هم طعمه بقیه میشن. لس براون میگه زندگی ما هم مثل همین جنگله. رویاهای ما، اهداف ما، اون چیزهای بزرگی که می خوایم بهشون برسیم، اونا شکار ما هستن. اما از اون طرف، ترس هامون، تنبلی هامون، اون حس نمیشه و نمی تونم که ته دلمون هست، اونا شکارچی های ما هستن که همیشه آماده ان تا ما رو از مسیرمون منحرف کنن و رویاهامون رو از چنگمون دربیارن.

بیشتر مردم متاسفانه راه دوم رو انتخاب می کنن. نه اینکه بخوان، ولی ناخودآگاه اجازه میدن ترس ها و تردیدهاشون زمام امور رو به دست بگیرن. از ترس شکست، از ترس قضاوت شدن، از ترس از دست دادن چیزهایی که دارن، از ترس ناشناخته ها، دست به هیچ اقدامی نمی زنن و زندگی شون رو توی حاشیه می گذرونن. اما لس براون با صدای بلند میگه: شما قوی تر از چیزی هستید که فکر می کنید! اون اعتقاد داره که قدرت تغییر توی دستای خودمونه. ما مسئولیت زندگی مون رو داریم و هیچ کس دیگه قرار نیست بیاد و رویاهای ما رو برامون محقق کنه.

این انتخاب، فقط یه شعار نیست، یه فلسفه زندگیه. یعنی باید سبک زندگیمون رو تغییر بدیم، طرز فکرمون رو عوض کنیم. به جای اینکه یه گوشه بشینیم و منتظر باشیم که اتفاقات خوب برامون بیفته، باید فعال بشیم، برنامه ریزی کنیم، تلاش کنیم و برای چیزهایی که می خوایم، بجنگیم. این پیام اصلی کتابه: بلند شو! انتخاب کن! شکارچی زندگی خودت باش!

درس های کلیدی کتاب: چطور یک شکارچی ماهر شویم؟

حالا که با فلسفه اصلی کتاب آشنا شدیم، وقتشه که بریم سراغ جزئیات و ببینیم چطور می تونیم این انتخاب رو به یه واقعیت توی زندگی مون تبدیل کنیم. لس براون توی کتابش، قدم به قدم راه و چاه رو بهمون نشون می ده تا بتونیم از شکار به شکارچی تبدیل بشیم.

شناسایی و روبرو شدن با F.E.A.R (ترس توهمی)

اولین و شاید مهم ترین قدم برای اینکه شکارچی بشیم، اینه که با دشمن اصلی مون، یعنی ترس، روبرو بشیم. لس براون یه تعریف جالب از F.E.A.R داره: False Evidence Appearing Real (شواهد دروغین که واقعی به نظر می رسند).

خیلی وقت ها، ترس هایی که ما رو عقب نگه میدارن، اصلاً واقعی نیستن. اینا فقط یه سری توهمات و تصویرسازی های منفی توی ذهن ما هستن که قدرت واقعی شون رو از عدم رویارویی ما می گیرن. ما از چیزهایی می ترسیم که هنوز اتفاق نیفتادن، یا احتمال اتفاق افتادنشون خیلی کمه. مثلاً ترس از شروع یه کسب و کار جدید، بیشتر اوقات از این میاد که نکنه شکست بخورم؟ نکنه پولم رو از دست بدم؟ نکنه بقیه مسخره ام کنن؟ اینا همه شواهد دروغین هستن که ذهن ما بهشون شاخ و برگ می ده و اونا رو واقعی جلوه میده.

داستان سگ وحشی همسایه: نمادی از مقابله با ترس

لس براون برای توضیح این مفهوم، یه داستان معروف رو تعریف می کنه که توی کتاب هم بهش اشاره شده. داستان یه مردی که تازه به یه خونه جدید نقل مکان کرده بود. همسایه اون مرد، یه سگ بزرگ و وحشی داشت. هر روز که مرد از سر کار برمی گشت، اون سگ بهش حمله می کرد، پارس می کرد، و مرد بیچاره با ترس و لرز، خودش رو به سرعت توی خونه اش پرت می کرد و تا صبح فردا جرئت نمی کرد بیرون بیاد. زندگی اش مختل شده بود، چون ترس از اون سگ، تمام روزهاش رو تحت تاثیر قرار داده بود.

یه روز، مرد دیگه از این وضعیت خسته میشه. وقتی سگ دوباره بهش حمله می کنه، به جای فرار کردن، یه تکه چوب از زمین برمی داره، سینه سپر می کنه و به سمت سگ میره و فریاد می زنه: «از جان من چی می خوای؟ برگرد خونه ات سگ کثیف!» سگ با دیدن این واکنش غیرمنتظره و شجاعت مرد، وحشت می کنه، شروع به ناله کردن می کنه و عقب نشینی می کنه و برمی گرده خونه اش. از اون روز به بعد، دیگه اون سگ به مرد حمله نکرد.

این داستان نشون می ده که خیلی از ترس های ما، مثل همین سگ وحشی هستن. ما بزرگشون می کنیم، بهشون قدرت میدیم و فکر می کنیم شکست ناپذیرن، در حالی که اگه فقط یه بار جرئت کنیم و باهاشون روبرو بشیم، می بینیم که خیلی ضعیف تر از چیزی هستن که فکر می کردیم. قدم های عملی برای غلبه بر ترس ها از دید لس براون شامل این موارد میشه:

1. ترست رو شناسایی کن: دقیقاً از چی می ترسی؟ اسمش رو بنویس.
2. واقعی بودن ترس رو بررسی کن: چقدر احتمال داره اون اتفاقی که ازش می ترسی، واقعاً بیفته؟ چه شواهدی برای واقعی بودنش داری؟
3. کوچک شروع کن: اولین قدم کوچیکی که می تونی برای رویارویی با ترست برداری چیه؟
4. اقدام کن و نتیجه رو ببین: به جای اینکه توی ذهنت ازش غول بسازی، عملاً باهاش روبرو شو و ببین چقدر واقعی بوده.

قدر خودت را بدان: کشف بزرگی درون (خودباوری)

خیلی از ما، حتی بیشتر از ترس های بیرونی، از خودمون می ترسیم. یعنی چی؟ یعنی خودمون رو دست کم می گیریم، به توانایی هامون شک داریم و باور نداریم که لیاقت رسیدن به چیزهای بزرگ رو داریم. ریشه های این عدم اعتماد به نفس می تونه از دوران کودکی، حرفای ناامیدکننده اطرافیان، یا حتی شکست های گذشته نشأت بگیره. ما خودمون رو با معیارهای غلط می سنجیم و مدام با بقیه مقایسه می کنیم.

لس براون توی کتابش، تأکید زیادی روی کشف بزرگی درون داره. اون میگه هر کدوم از ما یه پتانسیل نامحدود و توانایی های پنهان داریم که منتظرن تا کشف بشن. مثل یه معدن طلا که توی دل هر کدوم از ماست، فقط باید شروع به کاوش کنیم. لس براون به ما کمک می کنه تا ارزش واقعی خودمون رو بشناسیم و به اون احترام بذاریم. اون تشویق می کنه که از مقایسه خودمون با دیگران دست برداریم و روی رشد و پیشرفت شخصی خودمون تمرکز کنیم. وقتی به خودت باور داشته باشی، دیگه ترسی از شکست نداری، چون می دونی که هر اشتباهی یه درس جدیده و تو توانایی یادگیری و پیشرفت رو داری.

اگه می خوای زندگی ت رو تغییر بدی، اول باید خودت رو تغییر بدی. و این تغییر از باور به خودت شروع میشه.

باور به خود، مثل یه سپر قدرتمنده که جلوی تیرهای شک و تردید رو می گیره و بهت اجازه می ده با اعتماد به نفس بیشتری به سمت اهدافت حرکت کنی. این یعنی اینکه باید از خودت مراقبت کنی، به خودت احترام بذاری و خودت رو برای کارهای بزرگی که می خوای انجام بدی، آماده کنی.

قدرت رویاها و هنر هدف گذاری واضح

خب، حالا که ترسهامون رو تا حدی کنترل کردیم و به خودمون باور پیدا کردیم، وقتشه که بدونیم اصلاً چی رو می خوایم شکار کنیم؟ لس براون میگه داشتن رویاهای بزرگ و حتی جنون آمیز خیلی مهمه. اون میگه اگه رویایی نداری که بقیه بهت بگن دیوونه ای؟ پس رویات به اندازه کافی بزرگ نیست! رویاها به زندگی ما معنی میدن، بهمون انگیزه میدن و یه قطب نما برای رسیدن به اهدافمون هستن.

اما رویاپردازی تنها کافی نیست. یه شکارچی حرفه ای فقط رویاپردازی نمی کنه، اهداف مشخصی داره. لس براون تأکید می کنه که باید رویاهامون رو به اهداف SMART (مشخص، قابل اندازه گیری، قابل دستیابی، مرتبط، زمان بندی شده) تبدیل کنیم. یعنی چی؟

• مشخص (Specific): دقیقاً چی می خوای؟ (مثلاً: می خوام سالی ۱۰۰ میلیون درآمد داشته باشم به جای می خوام پولدار بشم.)
• قابل اندازه گیری (Measurable): چطور می فهمی بهش رسیدی؟ (مثلاً: با فروش X محصول)
• قابل دستیابی (Achievable): این هدف واقعاً قابل دسترسیه؟ (اگه نه، کوچکترش کن یا مسیرش رو تغییر بده)
• مرتبط (Relevant): آیا این هدف با رویاهای بزرگتر و ارزش های تو همخونی داره؟
• زمان بندی شده (Time-bound): تا کی می خوای به این هدف برسی؟ (مثلاً: تا آخر سال ۱۴۰۳)

همینطور، لس براون به اهمیت نوشتن اهداف و تجسم اون ها اشاره می کنه. وقتی اهدافت رو می نویسی، یه جور تعهد درونی ایجاد می کنی. وقتی اون ها رو تجسم می کنی (یعنی توی ذهنت بارها و بارها خودت رو در حال رسیدن به اون هدف می بینی)، ذهن ناخودآگاهت رو برنامه ریزی می کنی تا برای رسیدن به اون هدف تلاش کنه.

فقط اقدام کن: تعلل، دزد بزرگ رویاها

شناسایی ترس ها، افزایش خودباوری و تعیین اهداف، همه این ها عالیه، اما اگه اقدام نکنی، همه اش باد هواست! لس براون میگه: تعلل، بزرگترین دزد رویاهاست. چند نفر رو می شناسید که ایده های فوق العاده ای دارن، ولی هیچ وقت شروع نمی کنن؟ چند نفر هستن که می خوان یه کاری رو شروع کنن، ولی مدام میگن از شنبه…؟

لس براون تأکید می کنه که باید با اولین قدم هرچند کوچک، شروع کنیم. مهم نیست چقدر کوچیک باشه، مهم اینه که شروع کنی. اولین قدم، مثل یه سنگ کوچیکه که یه بهمن بزرگ رو به حرکت درمیاره. وقتی شروع می کنی، یه انرژی درونی توی وجودت آزاد میشه که بهت کمک می کنه قدم های بعدی رو هم برداری.

نکات عملی برای حفظ انگیزه و استمرار توی مسیر اهداف:

• تکه تکه کردن اهداف: یه هدف بزرگ رو به مراحل کوچکتر و قابل مدیریت تقسیم کن. اینطوری کمتر حس می کنی زیر بار سنگینش له میشی.
• ساختن عادت های مثبت: مثلاً اگه می خوای هر روز مطالعه کنی، از روزی ۱۰ دقیقه شروع کن و کم کم زمانش رو زیاد کن. عادت های کوچیک، نتایج بزرگی میارن.
• پاداش دادن به خودت: هر وقت به یه مرحله کوچیک رسیدی، به خودت یه پاداش کوچیک بده. این کار مغزت رو تشویق می کنه که دوباره اون مسیر رو ادامه بده.
• پیدا کردن یه همراه یا مربی: داشتن کسی که باهات همراهمی کنه یا راهنماییت کنه، خیلی کمک کننده است.

شکست: پله ای به سوی پیروزی، نه پایان راه

هیچ شکارچی موفقی نیست که هیچ وقت شکست نخورده باشه. در واقع، شکست ها جزئی جدایی ناپذیر از مسیر موفقیت هستن. لس براون یه دیدگاه خیلی متفاوت و مثبت به شکست داره. اون میگه: شکست معلم ارزشمند شماست.

خیلی از ما از شکست می ترسیم، چون فکر می کنیم آخر دنیاست. اما لس براون میگه نه! شکست فقط یه فیدبکه، یه نشونه است که میگه این راه رو امتحان کردی، جواب نداد، حالا یه راه دیگه رو امتحان کن. شکست، یه فرصته برای یادگیری، برای قوی تر شدن، برای پیدا کردن راه های بهتر. مثل اینه که توی یه بازی، یه مرحله رو رد نمی کنی، ولی از اشتباهاتت یاد می گیری تا توی مرحله بعدی بهتر عمل کنی.

مفهوم تاب آوری (Resilience) توی این بخش خیلی مهمه. تاب آوری یعنی توانایی اینکه بعد از یه شکست یا یه چالش سخت، دوباره بلند بشی و ادامه بدی، بدون اینکه ناامید بشی یا دست از تلاشت برداری. لس براون بهمون یاد می ده که چطور از اشتباهاتمون درس بگیریم، بدون اینکه خودمون رو سرزنش کنیم. چطور زخم هامون رو ببندیم، قوی تر بشیم و دوباره با انگیزه بیشتر به میدان برگردیم. به قول معروف، اگه افتادی، دوباره بلند شو، گرد و خاک رو از لباست بتکون و دوباره راه بیفت. این نگرش، شما رو به یه شکارچی واقعی تبدیل می کنه که هیچ شکستی نمی تونه متوقفش کنه.

جملات طلایی از لس براون: وقتی کلمات معجزه می کنند

لس براون استاد استفاده از کلمات برای برانگیختن روحیه و انگیزه است. اینجا چند جمله معروف و پرمغز از او رو می بینیم که جوهره پیام کتابش رو به تصویر می کشه:

عظمت شما یک بازی کوچک نیست. در واقع، شما هرگز نباید بازی کوچک بازی کنید.

شما قدرت فوق العاده ای برای انجام کارهایی دارید که حتی فکرش را هم نمی کردید.

تنها محدودیت های شما، آن هایی هستند که خودتان در ذهن تان می سازید.

شما به آن چیزهایی که می خواهید، می رسید؛ اگر به اندازه کافی برایشان بجنگید.

شکست برای شما فقط یک نقطه توقف است، نه پایان راه.

چطور شکارچی زندگی خود باشیم؟ نکات کاربردی برای اقدام

خب، تا اینجا کلی حرف زدیم و از لس براون یاد گرفتیم. اما مهم اینه که این همه دانش رو چطور به عمل تبدیل کنیم؟ لس براون فقط به حرف زدن اکتفا نمی کنه، بلکه راهکارهای عملی هم میده. اینجا چند تا نکته کاربردی رو با هم مرور می کنیم که می تونید همین الان توی زندگی تون به کار ببرید و کم کم به یه شکارچی واقعی تبدیل بشید:

1. یک ترس رو شناسایی کن و براش برنامه بریز: یه لیست از بزرگترین ترس هات بنویس. یکی از اون ها رو انتخاب کن که بیشتر از همه اذیتت می کنه. حالا براش یه برنامه عملی بچین که چطور باهاش روبرو بشی. مثلاً اگه از سخنرانی می ترسی، اول از جلوی آینه شروع کن، بعد جلوی یه نفر از دوستانت، و همینطور قدم به قدم پیش برو.
2. یه هدف بزرگ تعیین کن و به گام های کوچیک بشکنش: اگه رویای بزرگی داری، اون رو به اهداف SMART که گفتیم تبدیل کن. بعد هر هدف رو به قدم های روزانه یا هفتگی خیلی کوچیک تقسیم کن. اینطوری اون هدف بزرگ دیگه ترسناک به نظر نمیرسه و می تونی راحت تر شروع کنی.
3. مانیفست شخصی خودباوری بساز: یه کاغذ بردار و تمام نقاط قوت، استعدادها، و موفقیت های گذشته ات رو بنویس. حتی اگه کوچیک باشن. هر روز صبح این لیست رو بخون تا به خودت یادآوری کنی چقدر توانمندی. این یه جور یادآوری دائمیه که تو لایق بهترین ها هستی.
4. یه مربی یا گروه حمایتگر پیدا کن: تنها بودن توی مسیر سخته. دنبال یه نفر بگرد که توی مسیری که تو می خوای بری، قبلاً رفته باشه و بتونه راهنماییت کنه. یا اگه مربی پیدا نکردی، یه گروه از دوستان همفکر پیدا کن که بتونید به هم انگیزه بدید و از هم حمایت کنید.
5. تعهد به یادگیری و رشد مداوم: دنیا مدام در حال تغییره. یه شکارچی واقعی همیشه در حال یادگیریه. کتاب بخون، پادکست گوش بده، توی کارگاه ها شرکت کن. همیشه به دنبال راه های جدید برای ارتقاء مهارت ها و دانش خودت باش. اینطوری نه تنها عقب نمی افتی، بلکه همیشه یه قدم جلوتری.
6. اهمیت به سلامتی جسم و روان: یه شکارچی قوی نیاز به جسم و روانی سالم داره. به خوابت اهمیت بده، تغذیه سالم داشته باش و ورزش کن. مدیتیشن یا تمرین های ذهن آگاهی هم می تونن بهت کمک کنن که ذهنی آرام و متمرکز داشته باشی.

این ها فقط چند تا از راهکارهای عملی هستن. مهم اینه که دست به کار بشی و این نکات رو توی زندگی ات پیاده کنی. یادمون باشه، لس براون بارها تاکید می کنه که هیچ چیز خود به خود تغییر نمی کنه، مگر اینکه تو دست به کار بشی و تغییرش بدی.

تصمیم نهایی با توست: تو شکارچی هستی یا شکار؟

خب، به انتهای این سفر توی دنیای شکار کن یا شکار شو لس براون رسیدیم. امیدوارم که تا اینجای کار، حسابی به فکر فرو رفته باشید و جرقه هایی برای تغییر توی ذهنتون زده باشه. پیام اصلی کتاب، همونطور که بارها گفتیم، یه انتخابه: یا شکارچی می شی و زمام زندگی ت رو به دست می گیری، یا شکار می شی و اجازه میدی ترس ها و تردیدها تو رو کنترل کنن.

زندگی پر از چالش و ناشناخته هاست. همیشه یه سگ وحشی میتونه سر راهمون سبز بشه. اما این انتخاب ماست که چطور باهاش روبرو بشیم. آیا فرار می کنیم و تا صبح توی خونه خودمون حبس می شیم، یا سینه سپر می کنیم و می ریم جلو و نشون میدیم که از جان ما چی می خوای؟ لس براون با تمام وجودش باور داره که شما توانایی این رو دارید که به بهترین نسخه از خودتون تبدیل بشید، به شرطی که خودتون به خودتون باور داشته باشید و برای رویاهاتون بجنگید.

پس دوست من، تصمیم نهایی با شماست. کدوم راه رو انتخاب می کنی؟ می خوای شکارچی رویاهات باشی و زندگی ای رو بسازی که لایقش هستی؟ یا ترجیح میدی طعمه ترس ها و محدودیت ها باشی و حسرت زندگی نزیسته رو به دوش بکشی؟ یادت باشه، بزرگترین قدرت توی دستای خودته. بلند شو، خودت باش، و دنیا رو متحول کن. چون تو می تونی! فقط کافیه انتخاب کنی که شکارچی باشی.

سوالات متداول

کتاب شکار کن یا شکار شو برای چه کسانی مفید است؟

این کتاب برای هر کسی که به دنبال رشد شخصی، افزایش خودباوری، غلبه بر ترس ها و رسیدن به اهدافش هست، فوق العاده مفیده. فرقی نمی کنه دانشجو باشی، کارآفرین، مدیر، یا فقط یه نفر که می خواد زندگی بهتری داشته باشه؛ پیام های انگیزشی و کاربردی لس براون برای همه سنین و اقشار جامعه مناسبه.

آیا فقط با خواندن خلاصه کتاب می توان بر ترس ها غلبه کرد؟

خلاصه کتاب شکار کن یا شکار شو می تونه یه دیدگاه کلی و یه انگیزه اولیه عالی برای شروع مسیر باشه و به شما کمک می کنه با مفاهیم اصلی آشنا بشید. اما برای درک عمیق تر، تمرین های بیشتر و جزئیات دقیق تر، مطالعه نسخه کامل کتاب (متنی یا صوتی) به شدت توصیه می شه. خلاصه مثل یه نقشه راه کلیه، اما سفر واقعی توی جزئیات نهفته است.

چطور می توانم از لس براون بیشتر بیاموزم؟

لس براون ویدئوهای سخنرانی انگیزشی زیادی در پلتفرم هایی مثل یوتیوب داره که می تونید بهشون دسترسی پیدا کنید. همچنین، اون چندین کتاب دیگه هم نوشته که به موضوعات توسعه فردی و موفقیت می پردازن. با جستجوی نام Les Brown می تونید منابع زیادی از او پیدا کنید.

آیا این کتاب فقط درباره موفقیت مالی است؟

خیر، به هیچ وجه. اگرچه موفقیت مالی می تونه یکی از ابعاد زندگی باشه که لس براون بهش اشاره می کنه، اما تمرکز اصلی کتاب روی توسعه فردی، خودباوری، غلبه بر موانع ذهنی و رسیدن به پتانسیل کامل در تمام ابعاد زندگی (شخصی، کاری، روابط، سلامتی) است. پیام این کتاب، یک نگرش جامع به زندگی موفقه.

نسخه صوتی یا PDF این کتاب موجود است؟

بله، در حال حاضر نسخه های صوتی و متنی (PDF یا فرمت های الکترونیکی دیگر) کتاب شکار کن یا شکار شو در بسیاری از پلتفرم های فروش کتاب و کتاب صوتی در دسترس هستند. شما می توانید با جستجوی عنوان کتاب در فروشگاه های آنلاین معتبر، به این نسخه ها دسترسی پیدا کنید.