هنر؛ ناجی به قهقرا رفتن دانش یک جامعه

نقدی بر نمایش طنز موزیکال بادشاه؛

هنر؛ ناجی به قهقرا رفتن دانش یک جامعه

هنر یک شیوه بیان است، یک شیوه ادا کردن ، منتها این شیوه بیان از هر تبیین دیگر رساتر، دقیق تر، نافذتر و ماندگار تر است.

گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری فصل24 ـ زهره سعیدی: سوال این است که تابه حال چند اثر هنری شما را وادار به ورق زدن متون ادبی پارسی کرده است؟ در عصر حاضر و با زندگی در دنیای تکنولوژی هر چقدر امکان دسترسی ما به متون بیشتر می شود، همان قدر نیز به واسطه حجم داده های حشو از خوانش متون ادبی دیرینه نیز دورتر می شویم.

داده هایی که در کسری از ثانیه در حال ارسال است و به راحتی در دسترس عموم قرار میگیرد. این اتفاق، آدمی را در بند و اسارت عادت های کسل کننده می کشد و سطح دانش وی را تا حد داده های حشو و بیهوده به قعر می برد. در این میان اگر هنرمندان دست به کار نشوند، سطح دانش یک جامعه با تمام مردمش به قهقرا می رود. حرف از رسالت هنرمندان شد. چرا برای نجات سطح دانش یک جامعه به سراغ اندیشمندان، مخترعان، فیلسوفان و… نرویم؟ چرا هنرمند؟ ابتدا باید گفت هنر یک شیوه بیان است، یک شیوه اداکردن است. منتها این شیوه بیان، از هر تبیین دیگر رساتر، دقیق تر، نافذتر و ماندگارتر است.

چرا که در کلام بزرگان و با مطالعهٔ نمونه های موفق موجود به این نکته می رسیم که: هر پیامی، هر دعوتی، هر انقلابی، هر تمدنی و هر فرهنگی تا در قالب هنر ریخته نشود، شانس نفوذ و گسترش ندارد و ماندگار نخواهد بود. در روزگاری که گوش، چشم و زبان مردم این جامعه عادت به شنیدن، دیدن و گفتن مطالب و داده های انبوه (کمی) فضای مجازی دارد میانگین 7 الی 10 ساعت از وقت جوانان در فضای مجازی می گذرد چه کسی می تواند این روتین زاید را به هم بزند و با یک بیان بلیغ و شیوا، ظریف و زیبا، کوبنده و پابرجا، هنرمندانه اثری ادبی و فاخر را یادآور و در ذهن مخاطب بنشاند؟ صدالبته که برای چنین کنشی، عزم و اراده ای استوار، انگیز و هنر، مطالعه و تحقیق و… لازم است.

در این صورت کار سخت شده و یک حرکت جمعی می خواهد تا زنگ خطر به قهقرا رفتن به صدا درآید. می خواهم بگویم چنین خصوصیاتی را در “هنرمند” به معنای کلمه می توان جستجو نمود. به هرحال می رسم به خط اول و پرسشی که داشتم. چندی پیش به تماشای نمایشی نشستم که پس از آن وادار به گشت وگذار در کتاب گلستان سعدی شدم. مسلماً این اولین تجربه ام برای خوانش اشعار و متون جناب سعدی نبود؛ ولی می توانم بگویم دیدن این نمایش، در مراجعه به گلستان پر حکایت جناب سعدی، زاویهٔ دید جستجو و ورق زدن کاغذ های پر محتوای این کتاب را برای من متفاوت کرد

چگونه می توان رنگ و لعاب گل واژه های این گلستان را با چشم سر دید؟ چگونه می توان صدای موسیقی بلبل گلستانش را با گوش سر شنید؟ و در قهقههٔ مستانهٔ شنیدن و دیدن حکایتش، به تفکر نشست؟ قطعاً ادراک مفاهیم و پیام های انتزاعی کلمات و واژگان عدالت، وطن پرستی، شجاعت و در مقابل آن بی کفایتی، بی لیاقتی، جبن و بزدلی و… را جز با به “نمایش گذاشتن” نمی توان درک نمود. اصلاً بیایید برای این مفاهیم رنگ و بو انتخاب کنیم و صدا بگذاریم. چگونه می توان هنگام خوانش متن، ذهن آدمی را پر از تصور و عینیت کنیم؟ استفاده از متون کهن به عنوان منبع الهام برای خلق آثار هنری، از جمله نمایش، سابقه ای دیرینه دارد و بی شک فواید متعددی را به همراه دارد. این امر به حفظ و احیای گنجینه های ارزشمند فرهنگی کمک می کند. با اقتباس از متون کهن، این آثار پر مغز، دوباره در معرض دید مخاطبان امروزی قرار می گیرند و از فراموشی نجات می یابند.

نمایش کمدی موزیکال «بادشاه» اثری فاخر و ارزشمند، برگرفته از حکایت سوم در سیرت پادشاهان گلستان سعدی؛ بی شک یکی از رساترین آثار در تبدیل ذهنیت مفاهیم و پیام ها به عینیت است. این نمایش با بن مایهٔ داستانیِ برگرفته از ادبیات فاخر و اصیل ایرانی توانسته است شما را به دنیای گلستان پر حکایت جناب سعدی ببرد و به شما در درک بهتر فرهنگ، هنر، زبان و تاریخ ایران کمک کند.استفاده از طنز هوشمندانه و ظریف در این نمایش، عامل مهم و نقطهٔ قوت آن است. این طنز نه تنها به سرگرمی مخاطب می پردازد، بلکه به آنها فرصتی می دهد تا در کنار قهقهه ها و لبخند عمیقشان، به تفکر وادار شده و به نقد بنشینند.

این طنز تلفیقی، نه تنها در کلام و متن، بلکه در موسیقی و حرکت ها نیز مشاهده می شود. به جریت می توان گفت این نمایش اولین تیاتر طنز موزیکال بامحتوا و متن سنتی پر مخاطب است.داستان جذاب و سرگرم کننده بادشاه ؛ یک برگ از حکایت گلستان سعدی است که پر از رنگ، حرکت، آهنگ و گفتگوست.

مجموعه ای هماهنگ از بازیگران پر تعداد و توانمند، کارگردان و نویسندهٔ حاذق، موسیقی زنده و روح بخش، طراحی صحنه و لباس چشم نواز و پر رنگ و لعاب، اکسسوآر متعدد و خلاقانه و هنر دست کارگردان، همه و همه تلاشی است برای بر هم زدن یک روتین کسل کننده ی دامن گیر و حشو و از آن مهم تر ارجاعی است خلاقانه، هنرمندانه و زیرکانه به متون با ارزش و کهن ادبیات فارسی. با این امر نه تنها به غنای فرهنگی و ادبی این نمایش می افزاید، بلکه به مخاطبان فرصتی می دهد تا با ادبیات کلاسیک فارسی آشنا شده و از تلفیق آن با هنر اصیل نمایش لذت ببرند.با این اوصاف می توان ادعا کرد در بیست سال اخیر هیچ نمایشی به این شکل و با این مضمون در استان قزوین به روی صحنه نرفته است. نمایشی که مخاطبانش از طیف وسیع مردم جامعه تشکیل شده و مورد پسند سلایق مختلف قرار میگیرد.

آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "هنر؛ ناجی به قهقرا رفتن دانش یک جامعه" هستید؟ با کلیک بر روی اجتماعی، به دنبال مطالب مرتبط با این موضوع هستید؟ با کلیک بر روی دسته بندی های مرتبط، محتواهای دیگری را کشف کنید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "هنر؛ ناجی به قهقرا رفتن دانش یک جامعه"، کلیک کنید.

نوشته های مشابه