خلاصه کتاب مایکل وی 1: زندانی سلول 25 ( نویسنده ریچارد پل اوانز )

مایکل وی 1: زندانی سلول 25، نوشته ریچارد پل اوانز، شما رو به دنیای نوجوانی می بره که با سندرم تورت دست و پنجه نرم می کنه، اما پشت این ظاهر معمولی، یه راز بزرگ پنهانه: قدرت های الکتریکی خارق العاده. این کتاب که جلد اول از یک مجموعه پرهیجانه، داستان مایکل و گروهی از دوستاش به اسم الکتروکلن رو روایت می کنه که باید با سازمانی مرموز و شیطانی به اسم الجن مقابله کنن. این سازمان می خواد نوجوانانی مثل مایکل رو که قدرت های خاص دارن، کنترل کنه و ازشون سواستفاده کنه.

آماده اید برای یه سفر پر از شوک و هیجان؟ این مقاله قراره یه خلاصه کامل و جامع از این کتاب جذاب رو بهتون ارائه بده، از معرفی شخصیت ها و قدرت هاشون گرفته تا گره های اصلی داستان و اتفاقات پرهیجانش. پس اگه می خواید قبل از خوندن کتاب یه دید کلی داشته باشید یا فقط دوست دارید مرور سریعی بر ماجراهاش کنید، جای درستی اومدید. آماده باشید تا با مایکل و دوستاش، به دنیای خارق العاده ای سفر کنید که توش قدرت، دوستی و شجاعت حرف اول رو می زنه.

خلاصه کلی داستان: آغاز ماجرای الکتروکلن

همه چیز از یه پسر چهارده ساله به اسم مایکل وی شروع می شه. مایکل از سندرم تورت رنج می بره، اما این تنها چیزی نیست که اون رو خاص می کنه. مایکل یه راز بزرگ داره: اون می تونه الکتریسیته تولید کنه و با شوک دادن به دیگران، حسابی اونا رو غافلگیر کنه. خودش فکر می کنه تنها آدم عجیب غریب دنیاست، تا اینکه با دختری به اسم تیلور ریدلی آشنا می شه. تیلور هم قدرت های خارق العاده خودش رو داره، مثلاً می تونه ذهن آدما رو بخونه یا یه لحظه مغزشون رو ریبوت کنه.

مایکل و تیلور خیلی زود متوجه می شن که تنها نیستن. دوست نابغه مایکل، اوستین لیز، که هرچند خودش هیچ قدرت الکتریکی نداره ولی مغز متفکر گروهه، بهشون ملحق می شه. این سه نفر، هسته اولیه گروهی رو تشکیل می دن که بعدها اسم خودشون رو الکتروکلن می ذارن. این گروه کوچیک، تو دل یه دنیای بزرگ تر قرار می گیرن که توش یه سازمان مخوف و مرموز به اسم الجن و رهبر کاریزماتیک و در عین حال شیطانی اون، دکتر هتچ، نقشه خطرناکی برای کنترل تمام نوجوان هایی که مثل مایکل و تیلور نورانی هستن، دارن.

ماجرا وقتی پیچیده می شه که مادر مایکل و همینطور تیلور، توسط آدمای دکتر هتچ ربوده می شن. حالا، دیگه این فقط یه ماجراجویی برای کشف قدرت هاشون نیست، یه ماموریت نجاته. مایکل، اوستین و چند دوست دیگه، باید هر کاری از دستشون برمیاد بکنن تا عزیزانشون رو از چنگال الجن و دکتر هتچ نجات بدن و جلوی نقشه های شومشون رو بگیرن. اینجاست که سفر پرخطر و پر از هیجانشون آغاز می شه.

جزئیات داستان: فراز و فرودهای پرماجرای زندانی سلول 25

کشف قدرت ها و پیوند دوستی

مایکل وی همیشه زندگی سختی داشته، مخصوصاً به خاطر سندرم تورتش که باعث می شه حرکات و صداهای غیرارادی از خودش نشون بده. این سندرم، اونو هدف قلدری های مدرسه کرده، ولی کسی خبر نداره که همین استرس و هیجان، گاهی وقت ها باعث آزاد شدن قدرت های الکتریکیش می شه. شوک های الکتریکی که از بدنش ساطع می شه، تو لحظه های حساس و پراسترس خودشون رو نشون می دن.

نقطه عطف داستان وقتیه که مایکل با تیلور ریدلی آشنا می شه. تیلور یه دختر تشویق کننده محبوب تو مدرسه شونه که اون هم یه قدرت خاص داره: می تونه با یه لمس کوچیک، سیناپس های مغزی آدم ها رو مختل کنه و اونا رو برای چند لحظه گیج و منگ کنه، یا حتی ذهنشون رو بخونه. کشف این شباهت بینشون، یه پیوند عمیق بین مایکل و تیلور ایجاد می کنه. این دو نفر، با کمک اوستین لیز، دوست صمیمی و نابغه مایکل که یه بانک اطلاعاتی متحرکه، سعی می کنن هم قدرت های خودشون رو بهتر بشناسن و هم راز این توانایی های خاص رو کشف کنن. اوستین با هوش بالاش و قدرت تحلیل فوق العاده ش، عملاً مغز متفکر این گروه کوچیک می شه و نقشه ای برای درک این اتفاقات مرموز می کشه.

ورود به آکادمی الجن و ربودن ها

همه چیز با یه پیشنهاد عجیب و غریب شروع می شه: یه بورس تحصیلی کامل از آکادمی الجن، یه مدرسه مرموز برای نوجوانان بااستعداد. مادر مایکل، که همیشه نسبت به این جور چیزها شکاکه، این پیشنهاد رو جدی نمی گیره و حتی بعد از دیدن آگهی، یه حس بدی بهش دست می ده. اما این فقط شروع ماجراست. تو یه اتفاق شوکه کننده، مادر مایکل و تیلور هر دو ربوده می شن و به مرکز سازمان الجن منتقل می شن. اینجاست که ما برای اولین بار با دکتر هتچ آشنا می شیم؛ رهبر خوش صحبت، جذاب اما کاملاً بی رحم الجن. هتچ یه هدف شوم داره: جمع آوری تمام نوجوانان نورانی (کسایی که قدرت های خاص دارن)، کنترل کردنشون و استفاده از قدرت هاشون برای اهداف خودش.

تو آکادمی الجن، تیلور با یه حقیقت تلخ روبه رو می شه: اون یه خواهر دوقلو به اسم تارا داره که اون هم قدرت های مشابهی با تیلور داره، اما برعکس تیلور، تارا کاملاً تحت تاثیر هتچ قرار گرفته و بهش وفاداره. ورود به این آکادمی، پرده از رازهای زیادی برمی داره و نشون می ده که این سازمان چقدر گسترده و خطرناکه.

مقاومت، شکنجه و سلول ۲۵

تیلور که روحیه ای سرکش داره، از دستورات دکتر هتچ سرپیچی می کنه و همین کار باعث می شه تا توسط نیشل، یکی از نورانی های الجن که قدرت تخلیه انرژی بقیه رو داره، شکنجه بشه و به طبقه D، زندان زیرزمینی الجن، فرستاده بشه. اونجا با نورانی های دیگه ای مثل ایان، مک کینا و ابیگیل آشنا می شه که اونا هم مثل تیلور از همکاری با هتچ سر باز زدن و زندانی شدن.

در همین حین، مایکل، اوستین، و دو دوست جدیدشون، جک ورینز (که قوی و تو ماشین ها حرفه ایه) و وید (دوست صمیمی جک)، تلاش می کنن تا تیلور و مادر مایکل رو نجات بدن. اما نقشه اونا خوب پیش نمی ره و مایکل دستگیر می شه. هتچ با مایکل روبرو می شه و با حیله گری بهش می گه که پدرش رو خود مایکل با قدرت هاش کشته و اگه می خواد مادر و دوستاش آزاد بشن، باید به الجن ملحق بشه. هتچ برای امتحان وفاداری مایکل، ازش می خواد که وید رو بکشه. مایکل سر باز می زنه و هتچ در تلافی این کار، مادر مایکل رو شکنجه می کنه. این اتفاق، مایکل رو خشمگین و ناامید می کنه و در نهایت، اون به سلول ۲۵ فرستاده می شه.

سلول ۲۵، کابوسیه که هیچ نورانی دلش نمی خواد تجربه ش کنه. یه اتاق تاریک و مخوف که توش با استفاده از الکتریسیته و شکنجه های الکتریکی، نورانی های سرکش رو رام می کنن و اراده شون رو می شکنن. شرایط اونجا اون قدر وحشتناکه که کمتر کسی می تونه ازش جون سالم به در ببره، یا اگه هم در بره، روح و روانش برای همیشه زخمی می شه.

مایکل ۲۶ روز وحشتناک رو تو این سلول می گذرونه و تحت شدیدترین شکنجه های الکتریکی قرار می گیره. هدف هتچ اینه که مایکل رو از لحاظ روحی و جسمی نابود کنه و اونو مجبور به اطاعت کنه.

فرار و نبرد نهایی

بعد از ۲۶ روز جهنم، مایکل به سختی از سلول ۲۵ آزاد می شه، اما خیلی ضعیف و رنجور شده. هتچ نقشه داره اوستین و تیلور رو به دست زئوس (یکی از نورانی های بسیار قدرتمند الجن) اعدام کنه تا به بقیه درس عبرت بده. اما مایکل، حتی تو وضعیت ضعف، هنوز هم مایکل بی باکه. اون با زئوس درگیر می شه و تو یه لحظه نفس گیر، قدرت زئوس رو جذب خودش می کنه و به طرز معجزه آسایی قوی تر از قبل می شه. تو همین درگیری، الکتریسیته زیاد باعث از کار افتادن قلب اوستین می شه، اما مایکل با قدرت های جدیدش اوستین رو احیا می کنه و به زندگی برمی گردونه. تیلور هم از فرصت استفاده می کنه و وارد ذهن زئوس می شه و خاطرات دروغینی که هتچ بهش تلقین کرده بود (درباره کشته شدن خانواده ش) رو پاک می کنه. زئوس که حالا حقیقت رو فهمیده، جبهه ش رو عوض می کنه و به الکتروکلن می پیونده.

با کمک زئوس، مایکل و تیلور بقیه نورانی های زندانی رو هم آزاد می کنن: ایان، مک کینا و ابیگیل. حالا دیگه گروه الکتروکلن کامل تر و قوی تر از همیشه شده. نبرد بزرگی بین الکتروکلن و نیروهای الجن تو آکادمی در می گیره. این نبرد پر از اکشن و لحظه های هیجان انگیزه و نشون می ده که همکاری و دوستی چقدر می تونه قدرتمند باشه. با اینکه الکتروکلن موفق می شه اسیران انسانی رو آزاد کنه، اما دکتر هتچ و بقیه نورانی های الجن با هلیکوپتر فرار می کنن. این فرار نشون می ده که خطر هنوز از بین نرفته و این تازه شروع ماجراست.

نتیجه گیری جلد اول و زمینه سازی برای آینده

بعد از این نبرد نفس گیر، تیلور تصمیم می گیره با مایکل و الکتروکلن بمونه و به خانواده اصلی خودش، که همین گروه دوستانه هستن، وفادار باشه. تو همین هرج و مرج، یه نورانی جدید به اسم گریس به الکتروکلن ملحق می شه که یه توانایی خیلی خاص داره: اون یه هارد دیسک انسانیه و می تونه اطلاعات رو مستقیماً از کامپیوترها دانلود و تو مغزش ذخیره کنه. از اون طرف، نیشل، که در طول نبرد توسط مایکل آسیب دیده و قدرتش رو از دست داده، آزاد می شه تا زندگی عادی خودش رو ادامه بده.

کتاب با یه جمله معنی دار از اوستین به پایان می رسه: این قیام الکتروکلن است! این جمله نه تنها نوید یه آینده پر از ماجراجویی رو می ده، بلکه نشون می ده که این گروه از نوجوانان با قدرت های خاص، حالا آماده ان تا با دکتر هتچ و الجن روبرو بشن و برای آزادی و عدالت بجنگن. این تازه شروع یه حماسه الکتریکیه.

شخصیت های اصلی و نورانی های کلیدی

تو دنیای مایکل وی، هر کسی یه قدرت خاص داره که اون رو منحصر به فرد می کنه. این نورانی ها، هم قهرمان های داستانن و هم کسایی که دکتر هتچ دنبالشونه. بیاین با مهم تریناشون آشنا بشیم:

اعضای الکتروکلن

• مایکل وی: اسم رمز پسر الکتریکی. مایکل می تونه با تماس مستقیم یا از طریق یه جسم رسانا به بقیه شوک بده. همچنین می تونه گلوله رعد و برق تولید کنه یا خودش رو مغناطیسی کنه. اون قلب گروه الکتروکلنه و شجاعتش مثال زدنیه.
• تیلور ریدلی: تیلور یه تشویق کننده جذابه که قدرت های ذهنی عجیبی داره. می تونه ذهن افراد رو بخونه و از اون مهم تر، می تونه سیناپس های الکتریکی مغز رو برای یه مدت کوتاه مختل کنه و افراد رو گیج و سردرگم کنه (مایکل به این کارش ری بوت کردن می گه).
• اوستین لیز: اوستین تنها عضو غیرالکتریکی گروه الکتروکلنه، اما هوش فوق العاده ش اون رو به مغز متفکر و استراتژیست گروه تبدیل کرده. اون همیشه نقشه های دقیق و حساب شده ای برای مواجهه با مشکلات می کشه.
• جک ورینز: جک هم مثل اوستین قدرت الکتریکی نداره، اما یه پسر قوی و وفاداره که تو کار با ماشین ها خیلی حرفه ایه. اون همیشه کنار دوستانشه و قدرت بدنی بالاش تو نبردها خیلی به کار میاد.
• وید: وید دوست صمیمی جکه و تو این ماجراجویی اونا رو همراهی می کنه. اون هم جزو اعضای غیرالکتریکی گروه محسوب می شه.
• ابیگیل: ابیگیل یه قدرت منحصر به فرد داره؛ اون می تونه با لمس کردن، درد دیگران رو تسکین بده. این توانایی تو شرایط سخت نبردا خیلی به کار گروه میاد.
• مک کینا: مک کینا می تونه نور و گرما تولید کنه. قدرتش تو موقعیت های تاریک یا برای منحرف کردن دشمنان خیلی کارآمده.
• ایان: ایان می تونه از طریق مکان یاب الکتریکی، محیط اطرافش رو ببینه، درست مثل کوسه ها یا مارماهی های برقی تو آب های تاریک. این قدرت تو شناسایی دشمنان و موقعیت ها حیاتیه.
• گریس: گریس یه نورانی جدیده که بعداً به گروه اضافه می شه. اون می تونه اطلاعات رو از هر سیستمی دانلود کنه و تو ذهنش نگه داره، شبیه یه هارد دیسک انسانی!
• زئوس: زئوس اولش یکی از نورانی های وفادار به دکتر هتچ بود، اما بعد از اینکه حقیقت رو فهمید، به الکتروکلن پیوست. اون می تونه از بدنش الکتریسیته پرتاب کنه و بسیار قدرتمنده.

دکتر هتچ و نورانی های الجن

• دکتر هتچ: رهبر سازمان الجن. اون یه آدم کاریزماتیک و باهوشه، اما در واقع شیطانی و بی رحمه و فقط به دنبال قدرت و کنترل نورانی هاست.
• تارا: خواهر دوقلوی تیلوره. قدرت هاش مشابه تیلوره، یعنی می تونه توهم ایجاد کنه و احساسات رو کنترل کنه. اما برخلاف تیلور، به هتچ وفاداره.
• نیشل: نیشل توانایی تخلیه کردن قدرت های دیگر نورانی ها رو داره. اون می تونه انرژی الکتریکی رو از بدن اونا بیرون بکشه و خودش ازش استفاده کنه.
• کوئنتین: کوئنتین می تونه پالس های الکترومغناطیسی قدرتمندی تولید کنه که هر وسیله الکترونیکی رو تا شعاع ۱۸ کیلومتری از کار می ندازه.
• تورستین: تورستین مثل یه مایکروویو عمل می کنه و می تونه ریزموج تولید کنه.
• کایلی: کایلی یه آهنربای انسانیه و می تونه نیروی الکترومغناطیسی ایجاد کنه.
• بریان: بریان می تونه الکتریسیته فوق العاده متمرکز تولید کنه و با اون اجسام رو برش بده.
• کیسی: کیسی می تونه با استفاده از الکتریسیته، عضلات افراد رو از راه دور منقبض یا منجمد کنه.
• تسا: تسا قدرت برعکس نیشل رو داره؛ اون می تونه قدرت های دیگر نورانی ها رو تقویت کنه.
• تانر: تانر می تونه تو سیستم های مسیریابی الکترونیکی هواپیماها و وسایل نقلیه تداخل ایجاد کنه و باعث سقوط یا خرابی اونا بشه.

درباره نویسنده: ریچارد پل اوانز

ریچارد پل اوانز، نویسنده ای آمریکایی که سال ۱۹۶۲ به دنیا اومد، شاید خودش هم فکر نمی کرد که روزی به یه نویسنده بین المللی تبدیل بشه. اوانز قبل از مجموعه مایکل وی، بیشتر با رمان های آرام و احساسی اش شناخته می شد، به خصوص کتاب جعبه کریسمس که یه داستان دلنشین درباره عشق والدین و معنای واقعی کریسمسه. این کتاب، تاریخ ساز شد و بیش از هشت میلیون نسخه ازش فروش رفت. اوانز بعد از اون، یازده کتاب پرفروش دیگه تو لیست پرفروش ترین های نیویورک تایمز داشت که نشون دهنده استعداد و محبوبیت بالای اونه. جالبه که بدونید اون یکی از معدود نویسنده هاییه که هم تو لیست پرفروش ترین کتاب های داستانی و هم غیرداستانی نیویورک تایمز قرار گرفته.

آثار اوانز جوایز زیادی رو هم بردن، از جمله جایزه کتاب مادران آمریکایی، دو جایزه جهانی داستان سرایی و جایزه بهترین رمان سال زنان رمانتیک تایمز. کتاب هاش به بیش از ۲۲ زبان ترجمه شدن و تو کشورهای مختلف دنیا طرفدارهای زیادی دارن. اوانز با قلم روان و داستان های جذابی که می نویسه، تونسته مخاطبین گسترده ای رو به خودش جذب کنه و حالا با مجموعه مایکل وی، وارد دنیای هیجان انگیز علمی-تخیلی و ابرقهرمانی نوجوانان شده.

جوایز و افتخارات کتاب مایکل وی 1

کتاب مایکل وی 1: زندانی سلول 25، از همون زمان انتشارش، تونست کلی جایزه و افتخار کسب کنه و نشون بده که چقدر تو دل خواننده ها، مخصوصاً نوجوانان، جا باز کرده. این کتاب فقط یه داستان هیجان انگیز نیست، بلکه یه اثر باارزشه که تونسته نظر داورها و منتقدا رو هم جلب کنه. از جمله افتخارات این کتاب می شه به موارد زیر اشاره کرد:

• برنده ی جایزه کتاب خوانندگان جوان ربکا کادیل در سال ۲۰۱۶
• برنده ی جایزه Oklahoma Sequoyah در سال ۲۰۱۴
• انتخاب خوانندگان جوان لوئیزیانا در سال ۲۰۱۴
• یکی از پرفروش ترین کتاب های نیویورک تایمز

این جوایز و عنوان پرفروش ترین کتاب، خودشون گواه محبوبیت و کیفیت بالای این رمان هستن. وقتی یه کتاب از دیدگاه خواننده ها و منتقدین اینقدر مورد تحسین قرار می گیره، یعنی حتماً ارزش خوندن رو داره.

چرا باید این کتاب را بخوانید؟

خب، شاید از خودتون بپرسید که بین این همه کتاب فانتزی و علمی-تخیلی، چرا باید مایکل وی 1: زندانی سلول 25 رو بخونید؟ دلایلش خیلی ساده ست و از همون صفحات اول کتاب، شما رو درگیر می کنه.

اول از همه، این کتاب پر از هیجانه. از لحظه ای که مایکل قدرتش رو نشون می ده تا نبرد نهایی با دکتر هتچ، هر صفحه یه اتفاق جدید و غیرمنتظره داره. آدم رو واقعاً میخکوب می کنه و به سختی می شه از خوندنش دست کشید. اگه دنبال یه داستان ماجراجویانه و پر از تعلیق هستید، این کتاب بهترین گزینه است.

بعدش، شخصیت پردازی های قوی. مایکل، تیلور، اوستین و بقیه اعضای الکتروکلن، همشون شخصیت های پیچیده و دوست داشتنی ای دارن که می تونید باهاشون ارتباط برقرار کنید. مایکل با سندرم تورتش، بهمون نشون می ده که قهرمان بودن قرار نیست بی نقص باشه و هر کسی می تونه با وجود نقاط ضعفش، قدرتمند و تاثیرگذار باشه. این شخصیت ها با تمام چالش ها و سختی ها، بزرگ می شن و درس های مهمی یاد می گیرن.

کتاب تم های مهمی مثل دوستی، شجاعت، خودشناسی و مبارزه با شر رو خیلی قشنگ به تصویر می کشه. این داستان فقط درباره قدرت های الکتریکی نیست، بلکه درباره اینه که چطور یه گروه از نوجوانان، با تکیه بر هم و شجاعت خودشون، مقابل یه نیروی بزرگ و شرور می ایستن. این پیام ها برای نوجوانان و حتی بزرگسالان، الهام بخش و آموزنده ست.

یکی از منتقدین، گلن بک، درباره این کتاب گفته: مایکل وی فوق العاده ست. آن قدر خوب که نمی توانستم آن را زمین بگذارم و به نظرم در حد هری پاتر جذاب و خوندنی است. وقتی اسم هری پاتر میاد وسط، یعنی با یه اثر واقعاً درجه یک طرفیم! اگه از طرفدارهای هری پاتر، پرسی جکسون یا هر داستان فانتزی و ماجراجویی دیگه ای هستید که توش نوجوانان نقش اصلی رو دارن، مطمئن باشید مایکل وی هم حسابی شما رو جذب می کنه. این کتاب یه شروع عالی برای ورود به دنیای مجموعه ایه که قراره حسابی غافلگیرتون کنه.

خلاصه که مایکل وی 1: زندانی سلول 25، یه رمانیه که هم سرگرمتون می کنه و هم به فکر فرو می بره. یه انتخاب عالی برای تمام کسانی که عاشق فانتزی، علمی-تخیلی و داستان های ابرقهرمانی هستن، مخصوصاً نوجوانان. پس اگه دوست دارید یه ماجراجویی فراموش نشدنی رو شروع کنید، شک نکنید و همین حالا به دنیای مایکل وی قدم بذارید.

نتیجه گیری: آغاز یک حماسه الکتریکی

کتاب مایکل وی 1: زندانی سلول 25، نه تنها یه شروع هیجان انگیز برای یه مجموعه فوق العاده ست، بلکه به خودی خود یه داستان کامل و جذاب محسوب می شه. ریچارد پل اوانز با خلق دنیایی پر از نوجوانان با قدرت های خارق العاده، یه سازمان شرور و یه ماجراجویی نفس گیر، تونسته ذهن خواننده ها رو به خودش مشغول کنه و اونا رو تو دل وقایع داستان بکشه.

این کتاب فقط درباره قدرت های الکتریکی و نبردها نیست؛ درباره دوستی های عمیق، شجاعت و خودباوریه. درباره اینکه چطور یه گروه از نوجوانان، با وجود تفاوت هاشون، کنار هم می ایستن و برای نجات عزیزانشون و مبارزه با ظلم، قدم برمی دارن. پیام هایی مثل امید، کار گروهی، و ایستادگی در برابر ظلم، خیلی ظریف و زیبا تو دل داستان گنجونده شده و اونو به یه انتخاب عالی برای نوجوانان و جوانان تبدیل می کنه.

با فرار دکتر هتچ تو پایان این جلد و شکل گیری کامل گروه الکتروکلن، اوستین با جمله معروفش این قیام الکتروکلن است!، نوید یه آینده پر از اتفاقات رو می ده. اگه این خلاصه شما رو جذب کرده، پیشنهاد می کنم حتماً برید سراغ بقیه جلدهای مجموعه مایکل وی و ماجراهای هیجان انگیز الکتروکلن رو ادامه بدید. مطمئن باشید که حسابی غافلگیر می شید و از این سفر الکتریکی پشیمون نمی شید.

---

مهمترین نکات کلیدی کتاب:

کتاب مایکل وی 1: زندانی سلول 25 نه تنها پر از هیجانات علمی-تخیلی و نبردهای نفس گیره، بلکه تمرکزش روی قدرت دوستی، شجاعت و کشف هویت فردیه. مایکل، با وجود سندرم تورت و احساس متفاوت بودنش، قهرمانی رو تو خودش پیدا می کنه که نشون می ده قدرت واقعی از درون آدما میاد، نه فقط از توانایی های خارق العاده.

این داستان یه شروع عالی برای مجموعه ایه که قراره مرزهای ذهن رو جابجا کنه و خواننده رو با خودش به دنیایی پر از اتفاقات غیرقابل پیش بینی ببره. آمادگی ورود به این دنیای الکتریکی رو دارید؟